مریضی مامان
سلام گل بهاري مامان و بابا
دارم لحظه شماري مي كنم واسه روزي كه صداي قلب تو رو بشنوم. چند روزه كه اومديم خونه مامان جون پري. آخه من به خاطر عفونت معده و روده هام و سرماخوردگي نمي تونستم تو خونه تنها بمونم. بابايي هم سرگرم كافي شاپه و طفلكي فعلا وقت نداره به من و شما برسه.
شبا از دل درد خواب نميرم. اما به خاطر سلامتي تو هيچ دارويي مصرف نمي كنم. عزيز دلم دوست دارم زود تو دلم بزرگ بشي تا تكون بخوري و من لذت ببرم.
فداي مامان پري كه اينقدر مراقب من و توئه. راستي داره واسه شما لباس بافتني مي بافه. همش مي بوسه لباسارو قربون صدقه ت ميره. آخه تو اولين نوه و نتيجه خانواده من هستي. همه دوستت دارن و بي صبرانه منتظر اومدن تو هستن
چند شب پيش رفتم يه فروشگاه كه وسايل سيسموني شو ببينم. خيلي خوشگل بودن. قرار شد وقتي جنسيت تو مشخص شد با مامان پري بريم واسه تو خريد كنيم.